حبس ممثلحبس ممثِّل از مباحث فقهی و حقوقی مربوط به حقوق زندانی و درباره حکم زندانیکردن کسی است که شخصی را مثله کرده باشد. در این باره روایتی وارد شده که مثلهکننده زندانی میشود، ولی این روایت مبهم است؛ زیرا احتمال دارد مقصود از تمثیل، مثله کردن آدم زنده باشد یا مثله کردن آدم مرده یا مثله کردن حیوان یا اصلا معنای مثله در آن نباشد، بلکه تمثیل به معنای تصویر، یعنی صورتگری باشد؛ و این کارها گرچه اجمالا حرام است ولی کسی نگفته است مرتکب آن زندانی میشود. از این رو، گاهی گفته میشود: اصحاب از این بخش روایت، اعراض کردهاند و آن را حجّت ندانستهاند علاوه بر این که سند روایت به جهت ارسال، ضعیف است. البته یکی از معاصران در کتاب خود، تمثیل را به عنوان یکی از موارد حبس در اسلام، آورده است. ۱ - روایاتعلی بن ابراهیم، عن ابیه، عن بعض اصحابه، عن حمّاد، عن ابی عبداللّه (علیهالسّلام) قال: «لا یخلّد فی السجن الّا ثلاثة: الذی یمثّل؛ و المراة ترتدّ عن الاسلام؛ و السارق بعد قطع الید و الرجل؛ امام صادق (علیهالسلام) فرمود: در زندان نمیمانند مگر سه دسته: کسی که تمثیل کند، زنی که از اسلام برگردد و دزدی که پس از قطع دست و پایش، باز دزدی کند». ۲ - دیدگاه فقیهان شیعهعلّامه مجلسی در ذیل «کسی که تمثیل کند» میگوید: تمثیل دو معنا دارد: یکی صورتگری و دیگر به معنای تنکیل و تغییر دادن قیافۀ انسان با بریدن بینی و گوش و اعضا؛ زندان در هر دو معنا بر خلاف مشهور است و در تهذیب الاحکام «یمسک علی الموت» دارد و این معنا با دیگر روایات و با اقوال اصحاب موافق است پس شاید در اصل «یمسک» بوده آنگاه تصحیف گشته است. فیض کاشانی: تمثیل، یعنی بریدن بعضی از اعضا مانند گوش و بینی و امثال آن و شاید مراد آن تمثیلی است که باعث قصاص و دیه نشود؛ مثل آن جایی که مولا، بردهاش را مثله کند. ولایة الفقیه: اگر خبر کلینی صحیح باشد ناچار منظور از «الذی یمثّل» کسی است که اصرار بر این کار دارد و ادامه میدهد؛ زیرا استمرار، یکی از معانی فعل مستقبل است و بعید نیست جایز باشد امام حکم به زندان کند برای کسی که به عمل حرام و زشتی اصرار میورزد و هیچچیز مانع کار او نمیشود مگر زندان. دقت بفرمایید. نظر نگارنده: ظاهرا مقصود از تمثیل در روایت در صورت صحت، همان تغییر در جسم و مثله کردن باشد؛ زیرا از کلمۀ تمثیل این معنا به ذهن میآید و تنها با قرینه، معنای صورتگری از آن فهمیده میشود. ۳ - تمثیل در لغتابن اثیر: «مثلت بالحیوان، امثل به مثلا؛ اعضای آن حیوان را بریدم و آن را زشت و معیوب ساختم». «مثّلت بالقتیل؛ بینی یا گوش یا آلت آن کشته را بریدم» و اسم مصدر آن «مثله» است و باب تفعیل آن برای مبالغه میآید. به همین معناست این روایت: «نهی ان یمثّل بالدواب»؛ رسول خدا نهی کرده است که چارپایان زنده را ببندند که حرکت نکنند و آنگاه مانند هدف ثابت به سوی آنها تیراندازی کنند یا اعضایشان را ببرند. ابن منظور گفته است: «مثل بالرجل یمثل مثلا و مثلة، و مثل؛ او را شکنجه و مایۀ عبرت کرد»؛ و از باب تفعیل برای مبالغه است؛ و «مثّل بالقتیل؛ اعضای او را برید»؛ و «امثله؛ او را مثله کرد». بنابراین، ظاهر لغت این است که مراد از تمثیل، شکنجۀ جسم و مثله کردن است، حال انسان باشد یا حیوان، زنده باشد یا مرده و روایات متعددی در این زمینه آمده است. ۴ - روایات در عمومیت معنای مثله۱. محمد بن یحیی، عن محمد بن الحسین، عن جعفر بن محبوب، عمّن ذکره، عن ابی عبداللّه (علیهالسّلام): «کلّ عبد مثّل به فهو حرّ؛ از امام صادق (علیهالسّلام) روایت شده که فرمود: هر عبدی که مثله شود آزاد میشود». ۲. باسناده عن ابی جعفر الثانی (علیهالسّلام) انه قال: «سئل الرضا (علیهالسّلام) عن نبّاش نبش قبر امراة ففجر بها و اخذ اکفانها، فامر بقطعه للسرقة و نفیه لتمثیله بالمیت؛ امام جواد (علیهالسلام) نقل فرمود: از امام رضا (علیهالسلام) دربارۀ شخصی که قبر زنی را نبش کرده و با او زنا انجام داده و کفن او را برده است، پرسیده شد، امام دستور داد: دست او را به جهت دزدی ببرند و به سبب تمثیل میت، تبعید شود». ۳. عن ابی حمزة الثمالی، عن ابی عبداللّه (علیهالسّلام) قال: «کان رسول اللّه اذا اراد ان یبعث سریّة دعاهم، فاجلسهم و یقول: سیروا بسم اللّه … و لا تمثّلوا؛ امام صادق (علیهالسلام) فرمود: هرگاه رسول اللّه میخواست لشکری اعزام کند، آنان را میخواند و دستور میداد: بنشینند و میفرمود: به نام خدا حرکت کنید … و مثله نکنید». ۴. عن ابیعبداللّه (علیهالسّلام) «… فان مثّل به عوقب به و عتق العبد علیه؛ از امام صادق (علیهالسلام) روایت شده که فرمود: … و اگر او را مثله کرد، مجازات میبیند و بنده آزاد میگردد». ۵. عن امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) فی وصیّته للحسن علیه السّلام: «یا بنی عبدالمطّلب! … و لا یمثّل بالرجل؛ فانّی سمعت رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم یقول: ایّاکم و المثلة، و لو بالکلب العقور؛(به نقل از: نهج البلاغه، از وصیت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به هنگامی که ابن ملجم بر او ضربت وارد کرد.) از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در وصیتنامهاش به امام حسن (علیهالسلام): ای فرزندان عبدالمطلب! … آن مرد مثله نشود؛ زیرا من از رسول خدا شنیدم که فرمود: از مثله کردن بپرهیزید، اگر چه سگ گازگیرنده باشد». ۶. انّ هیاج بن عمران اتی عمران بن حصین، فقال: «انّ ابی قد نذر لئن قدر علی غلامه، لیقطعنّ منه طابقا او لیقطعنّ یده. فقال: قل لابیک: یکفّر عن یمینه، و لا یقطع منه طابقا؛ فانّ رسول اللّه کان یحثّ فی خطبته علی الصدقة و ینهی عن المثلة؛ [۲۱]
نک: شیبانی، احمد بن حنبل،مسند احمد، ج۴، ص۲۴۶.
[۲۲]
شیبانی، احمد بن حنبل،مسند احمد، ج۴، ص۴۳۹- ۴۴۰.
[۲۳]
شیبانی، احمد بن حنبل،مسند احمد، ج۵، ص۱۲.
[۲۴]
شیبانی، احمد بن حنبل،مسند احمد، ج۵، ص۲۰.
[۲۵]
ابیداود، سجستانی، سنن ابیداوود، ج۳، ص۵۳.
[۲۶]
طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۲، ص۴۹۹.
هیاج بن عمران نزد عمران بن حصین آمد و گفت: پدرم نذر کرده است اگر غلامش را گرفت عضوی از او را ببرد یا دست او را قطع کند. او گفت: به پدرت بگو: کفّارۀ سوگندش را بدهد و عضو غلامش را قطع نکند؛ زیرا رسول خدا در خطبهاش تشویق به صدقه میکرد و از مثله کردن نهی میفرمود».۷ … عن سلیمان بن بریدة، عن ابیه، قال: «کان رسول اللّه اذا بعث امیرا علی جیش اوصاه فی خاصة نفسه و من معه من المسلمین خیرا. فقال: اغزوا بسم اللّه و فی سبیل اللّه … و لا تغدروا و لا تمثّلوا. [۲۷]
ترمذی، محمد بن عیسی، جامع الصحیح، ج۴، ص۲۲.
رسول اللّه هرگاه امیری برای لشکر میفرستاد به او دربارۀ خودش و مسلمانان همراهش، به خیر و خوبی سفارش میکرد و میگفت: به نام خدا و در راه خدا بجنگید … خیانت نورزید و مثله نکنید».۵ - آزادی برده با مثلهفقیهان فتوا دادهاند که مثله کردن حرام است و مثله کردن برده، از چیزهایی است که باعث آزادی قهری او میشود. ۱. کان لزنباع عبد یسمّی سندر (او ابن سندر) فوجده یقبّل جاریة له فاخذه فجبّه و جدع اذنیه و انفه فاتی الی رسول اللّه فارسل الی زنباع، فقال: لا تحملوهم ما لا یطیقون و اطعموهم ممّا تاکلون و اکسوهم ممّا تلبسون، و ما کرهتم فبیعوا و ما رضیتم فامسکوا و لا تعذّبوا خلق اللّه. ثم قال رسول اللّه: من مثّل به او حرق بالنار فهو حرّ و هو مولی اللّه و رسوله، فاعتقه رسول اللّه؛ زنباع بردهای داشت به نام سندر- یا ابن سندر- که دید آن برده، یکی از کنیزهای او را میبوسد او را گرفت، آلتش را قطع کرد و گوشها و بینیاش را برید. غلام نزد رسول اللّه آمد پیامبر دنبال زنباع فرستاد و به او گفت: به آنچه طاقت ندارند تکلیف نکنید. از آنچه میخورید به آنها هم بدهید و از آنچه میپوشید به ایشان هم بپوشانید. از هر کدام خوشتان نمیآید بفروشید و هر کدام را میخواهید نگهدارید خلق خدا را شکنجه ندهید. سپس رسول خدا فرمود: هر بردهای که مثله یا آتش زده شود، آزاد است و آزادشدۀ خدا و رسول خداست و پیامبر او (سندر) را آزاد کرد. محقق حلّی: در اینکه هر بردهای که مولایش او را مثله کند آزاد میشود، تردید است ولی روایت شده که او آزاد میشود. همو: هرگاه یکی از این عوارض: کوری، جذام و عذاب به دست مولا برای عبد حاصل شد، وی آزاد میشود؛ و زمینگیر شدن را هم اصحاب به آن ملحق کردهاند. محقق عراقی (دربارۀ مثله کردن): جایز نیست مثله کردن کفّار، یعنی بریدن بینی و گوش آنان؛ زیرا رسول خدا نهی کرد و فرمود: مثله جایز نیست و لو سگ گازگیرنده باشد و اطلاق روایت میرساند که در هیچ شرایطی جایز نیست، زمان جنگ باشد یا پیش و یا پس از آن، با مسلمانان چنین کرده باشند یا نکرده باشند. [۳۲]
شیرازی، صادق، شرح تبصرة المتعلمین، ج۶، ص۵۰۰.
۶ - آرای دیگر مذاهبابو عیسی: حدیث پیش گفتۀ بریده، حدیث خوب و صحیحی است و علما مثله کردن را مکروه میدانند. [۳۳]
ترمذی، محمد بن عیسی، جامع الصحیح، ج۴، ص۲۳، ح۱۴۰۸.
ابن قدامه: مکروه است نقل سرهای مشرکان از شهری به شهر دیگر و مثله کردن کشتههای آنان و آزار روحی ایشان؛ زیرا سمرة بن جندب روایت کرده است که پیامبر ما را به صدقه تشویق میکرد و از مثله کردن برحذر میداشت. [۳۴]
مقدسی، ابن قدامه، المغنی، ج۸، ص۴۹۴.
۷ - پانویس۸ - منبع• طبسی، نجمالدین، حقوق زندانی و موارد زندان در اسلام، ص۱۶۳-۱۶۷. ردههای این صفحه : حقوق جزای اسلامی | حقوق زندانی | حقوق کیفری | زندان | فقه القضاء | مباحث حقوقی | مباحث فقهی
|